Thursday, July 30, 2009

تکذیب دولت یا دولت تکذیب

اولش یکی از سخنگوهای آستین پوستین حاج آقا بزرگ اومد و بطور کاملاً رسمی زد زیر همه چی و گفت ای بابا کدوم نامه؟
دومش اون یکی آستین هم اومد گفت اصلاً هر کی از این حرفا بزنه یعنی آدم بدیه و باید بهش بگیم بی ادب.
سومش دوباره یکی دیگه اومد و وقتی ازش پرسیدن تکلیف نامه چی شد داد زد بابا بس کنین دیگه! یه بار دیگه بگین نامه فوش میدما!
چهارمش هویجوری ییهویی از الکی خاله تی وی با یه نامهء جادویی ظاهر شد که یه هفته هم از تاریخش گذشته بود.
پنجمش؟ جناب رئیس سرش گرم بود. مشغول عزاداری برای نامه امام شهید حاج اسفندیارخان قربونش برم بود که ییهویی حاجی خودش میدون رو خالی کرد.
ششم، جناب رئیس به نامه جواب داد: بفرما. دق دلیت خالی شد؟ اینم رفت.
هفتم برای خالی نبودن عریضه حاجی شغل شریف شراره جون منشی کبیر جناب رئیس رو گردن گرفته شد
بعد کاملاً ییهویی بدون اینکه کسی حرف بزنه سه تا وزیر بخار شدن.
بعد دکتر انگشتهاشو شمرد و دید خیلی ضایه شده دو تا از اون خرابکاری ها رو تکذیب کرد.
بعد هم اصلاً اینکه چرا این اتفاق افتاد رو تکذیب کرد.

نکته: تمام قلط املایی ها از الکی کاملاً عمدی بود.

نکته اخلاقی: دولت مکرمه تجربهء فوق العاده عظیمی در تکذیب دارند.
نکته اخلاقی دست دوم: جناب رئیس یه درخواست به ثبت احوال دادن که اسم خودشون رو عوض کنن و بذارن امیر حسین موسوی نژاد و بعد هم از بیخ تکذیب کنن که قبلاً محمود بودن.
نکته اخلاقی دست سوم: این جناب وزیر اطلاعات که همه براش دارن عزا داری می کنن همون محسن جان خودمونه. همون که خلقی از دستش به فغان بودن. جا داشت نمایندگان به جای تجلیل از ایشون از جناب دکتر تشکر می کردن.
نکته انحرافی: رفقا بینشون یه دعوای مختصری پیش اومده. شما نگران نباشین.

نکته ضد اخلاقی: بین چند نفر که تا دیروز در مقابل ملت صف کشیده بودن و راس راس این همه رای رو تکذیب می کردن حالا یه اختلافی افتاده. هر کدومشون به هر کدوم دیگه بزنه یه ضربه به پایداری مملکت می خوره. یه ضربه هم به خودشون. ملت لابد از ضربه خوردن این دوستان خوشحال می شن. من اما کمی نگران. آنها با پرتاب کردن کلنگ و آتش به سوی متاسفانه تمام این کشتی طوفان زده را به خطر می اندازند.

No comments: