Tuesday, March 31, 2009

April fool

١- سقوط و آتش گرفتن ماهواره امید، تنها یک دروغ سیاسی است و این ماهواره از این به بعد به عنوان یک ماهواره جاسوسی عمل خواهد کرد. این ماهواره که قبلاً توانایی های آن صرفاً دریافت و ارسال متون کوتاه اظهار شده بود، مجهز به اسکنرهای بسیار پیشرفته بوده و قادر است با تکنیک های عکس برداری بسیار سریع، حتی نوشته های یک موبایل در دست مسافر هواپیمای در حال بلند شدن از زمین را هم اسکن نماید.

٢- حداقل دو نسخه آزمایشی از اولین سلاح هسته ای ایران در آزمایشگاه های زیرزمینی هم اکنون تولید شده و آماده انفجار آزمایشی است. مواد اولیه این بمب ها در آزمایشگاه های پنهانی در شمال کشور و توسط دانش آموزان نخبه کشور تهیه شده است.

٣- شبکه گوست نت که چند روز پیش فعالیت آن فاش شد، متعلق به شبکهء مخوف جاسوسی ترکیه بوده و قرار بوده اطلاعاتی از کشور ارمنستان را به سرقت ببرد اما اشتباهاً تا کنون فقط اطلاعات گروه های آزادیخواه تبتی را در اختیار چین قرار داده و اطلاعات هلیکوپتر اوباما را برای مقامات ایرانی فرستاده. موضوع سفارتخانه های هند، مالزی و ایران هم نکتهء انحرافی بوده. ظاهراً هکرهای ترک، فراموش کرده بودند که  به  این سیستم پیشرفته آموزش دهند اطلاعات چه کسی را برای چه کسی فرستاده شود.

٤- هم اکنون طرحی در مجلس در حال بررسی است که طی آن، انتخابات ریاست جمهوری حذف و مانند کشورهایی از قبیل کوبا و ونزوئلا، پست ریاست جمهوری مادام العمر شود. به این ترتیب رئیس جمهور منتخب و محبوب کشور، تا پایان عمر قادر به خدمتگذاری خواهد بود.

٥- خودروی مینی آرتور (مینیا-تور) یک طرح گمشده از طرحهای لئوناردو داوینچی بوده. طرح مزبور که در مجموعه ای از ارثیه های مدیر عامل جدید این شرکت قرار داشته یکی از محکم ترین دلایلی است که ثابت می کند ایشان یکی از نواده های آقای داوینچی هستند. هوش و استعداد ذاتی، نخبگی و استعداد بی نظیر ایشان در رنگ کردن مردم و قالب کردن گنجشک بجای قناری هم از دیگر دلایل ارتباط فامیلی ایشان با آقای داوینچی است.

٦- بزرگترین معدن اورانیوم جهان هم اکنون در عمق هشتاد و پنج کیلومتری زیر شهر تهران قرار دارد و گفته می شود کاشفان این معدن هم اکنون در حال تهیه طرحی برای انتقال تهران به جایی دیگر به منظور خالی شدن شهر از سکنه و آماده شدن محوطه برای حفر معدن هستند.

٧- ایران نسل چهارم هواپیما های جنگنده رادار گریز را طراحی و به تولید انبوه رسانده است. این هواپیماها هم اکنون در طرح های محرمانه ای مشغول خدمات رسانی به قشر مستضعف و برای حمل و نقل در راه ماندگان می باشند. سقف پروازی این هواپیماها دویست هزار پا (پنج برابر جنگنده های معروف اف٢٢) و برد پروازی آنها هشت هزار کیلومتر (دو برابر هواپیمای کنکورد) است.

٨- بزرگترین سوپرکامپیوتر جهان هم اکنون در مرکز تحقیقات ابررایانه وابسته به سازمان انرژی اتمی ایران در حال ساخته شدن است. این سوپرکامپیوتر طی طرح محرمانه ای قرار است به عنوان قلب تپنده مدیریت کشور بکار گرفته شود. گفته می شود در این سوپر کامپیوتر بیش از سه میلیون پروسسور از نوع «والفجر ٢٣٣ مگاهرتز» استفاده شده است. میکروپروسسور «والفجر ٢٣٣ مگاهرتز» یک پروسسور کاملاً ایرانی و با تکنولوژی ایرانی است که هر واحد آن قادر است معادل بیست پردازندهء پنتیوم ٤ گیگاهرتزی محاسبات انجام دهد.

Monday, March 30, 2009

ghost net - گوست نت

جزئیات بیشتر در مورد گوست نت:

* وجود این شبکه به صورت علمی ثابت شده که آلودگی آن حداقل در 1295 رایانه از 103 کشور جهان ثبت شده. نزدیک به 30% این رایانه ها در مراکز پراهمیت دیپلماتیک، سیاسی، اقتصادی و نظامی قرار دارند.

* شواهد نفوذ گسترده گوست نت در دفاتر و مراکز اطلاعاتی تبت و وابستگاه دالای لاما ثبت شده است.

* مستند سازی و مهندسی معکوس عملکرد سیستم گوست نت – شامل بردارها، هدفها، نحوه انتقال و بازیابی اطلاعات و سیستم کنترل از راه دور آن – شبکه ای بسیار پیچیده و غیر قابل کشف را تصویر می سازد که قادر است کنترل کامل رایانه های هدف را در دست بگیرد.

* موج گسترده ای از دستگیری ها در تبت توسط نیروهای اطلاعاتی دولتی چین انجام شده. بسیاری از دستگیر شدگان در بازجویی با اطلاعاتی مواجه شدند که حاوی کلیه مکاتبات، گپ های اینترنتی و گاه مکالمات صوتی و ویدئویی آنها در اینترنت طی چند سال اخیر بوده است.

* مطالعات به صورت بررسی موضوعی از رایانه های تبت آغاز شده بود. تحقیقات ابتدا به صورت یک پروژه علمی بود که به درخواست مراجع تبتی توسط محققیق secdev روی رایانه های آنها انجام شد. این تحقیقات شامل کنترل کلیه ورود و خروج اطلاعات و شناسایی نقاط ضعف امنیتی این رایانه ها بود. تحقیقات از ژوئن 2008 شروع شد و گزارش نهایی آن دیروز (29 مارس 2009) منتشر شده است.

* تحقیقات اولیه به صورت نصب نرم افزار کنترل ارسال و دریافت اطلاعات شروع شد. این نرم افزار کلیه ارتباطات، اطلاعات ارسال شده و مقصد اطلاعات را ثبت می نمود. جمع آوری اطلاعات منجر به کشف چهار سرور کنترل و شش سرور صدور فرمان شد. سرورها موقعیت یابی و محاصره شدند، سپس با کنترل کلیه تماسهای دریافت شده توسط آن سرورها فهرست کامل تری از رایانه های آلوده شده به دست آمد.

* اطلاعات به صورت کاملاً رمز نویسی شده در قالب فایلهای شبه گرافیکی منتقل می شده. ویروس روی کامپیوتر آلوده شده بدون هیچ نشانهء خاصی فعال شده و موقعیت خود را به سرور کنترلی اعلام می نماید. سپس سرور کنترلی کد ارتباطی خاصی را به ویروس مخابره و ویروس با استفاده از آن کد ارتباطی، دستوراتی را از سرور فرمان دانلود و اجرا می نماید. با استفاده از این روش ویروس کلیه فایلها و ارتباطات رایانه را مونیتور، ضبط و مخابره می نماید. بر اساس موقعیت و محل رایانهء آلوده شده، نوع فرمان، نوع اطلاعات مورد جستجو و مخابره شده متفاوت بوده است.

* محققان برای ردیابی نحوه انتقال اطلاعات، نامه های تقلبی و فایلهای قابل ردیابی خاصی را روی رایانه های مشکوک قراردادند و سپس اطلاعات ارسال شده توسط رایانه را بررسی نمودند. نامه های درج شده با اختلاف زمانی بسیار اندکی توسط بد-افزار (malware) اسکن، رمز نویسی و ارسال نمود.

* در مرحله بعدی با استفاده از یک رایانه به صورت طعمه، بد-افزارها از سرور دانلود واجرا شدند. اطلاعات دریافت و ارسال شده از این رایانهء طعمه، بیست و شش سرور مختلف را نشان داد که همگی به صورت کنترل از راه دور فرمان می گرفته اند. این سرورها سپس به سرورهای دیگری که شامل چهار سرور کنترلی و شش سرور فرمان/کنترل بودند، متصل می شوند.

* بد-افزار نصب شده روی رایانهء قربانی، ضمن اعلام آمادگی به سرور کنترلی، کلیه آدرسهای ایمیل ضبط شده در تاریخچه ها و دفترچه تلفنهای داخل رایانه را بازیابی و به سرور کنترلی ارسال می نماید. سرور کنترلی با ارسال یک ایمیل تقلبی به ایمیل های بازیابی شده و با آدرس فرستنده ای از همان فهرست، فایل pdf یا word خاصی را ارسال می نماید که در زمان دانلود شدن تبدیل به یک فایل قابل اجرا شده (exe) و دریافت کنندهء جدید را آلوده می نماید.

* بد-افزار بعد از آلوده سازی و اعلام آمادگی، یک نسخه از نرم افزار ghost-Rat را دانلود و اجرا می نماید. این نرم افزار قادر است کلیه امکانات و اطلاعات داخل رایانه را از طریق یک رابط کاربر روی رایانه ای دیگر در اختیار کاربر دیگری قرار دهد. به این ترتیب هکر قادر است به کلیه اطلاعات داخل رایانهء قربانی دستیابی پیدا کند، آنها را کپی کند، دستکاری کند یا حذف کند. همچنین کلیه پورتهای ارتباطی مانند میکروفون، دوربین (وب کم)، اسکنر و... را قابل کنترل از راه دور می سازد.

* ردیابی ارتباطات برقرار شده روی سرورهای مظنون ارتباط آنها با 1295 رایانهء آلوده شده را در 103 کشور مختلف فاش کرد. 397 عدد از این رایانه های در مراکز حساس قرار گرفته اند. 536 رایانه از اینترنت پرسرعت و نامحدود استفاده می نمودند و بقیه رایانه های آلوده به دلیل استفاده از آی-پی موقت قابل شناسایی یا طبقه بندی نبوده اند.

* فهرست رایانه های آلوده شامل سازمان ها و ارگانهایی از قبیل:

- آسه آن

- بانک توسعه آسیا

- آسوشیتد پرس

- تلویزیون ونزوئلا

- وزارت امور خارجه اندونزی

- وزارت امور خارجه فیلیپین

- وزارت امور خارجه بنگلادش، باربادوس، بوتان، برونئی، لاتویا

- وزارت امور خارجه ایران

 - وزارت ارتباطات برونئی

- دفتر نخست وزیر لائوس

- شبکه دانشگاهی روسیه

- بیش از سی سفارت خانه از کشورهای مختلف (در کشورهای مختلف) – بطور عمده سفارت هندوستان، مالزی، مالتا، رومانی و تایوان در کشورهای مختلف از قبلی انگلستان، آمریکا، ایتالیا، کوبا و...

* بد-افزار نصب شده، پس از اسکن و تخلیه کلیه اطلاعات مفید مورد توجه سرور فرمان، اطلاعات و رکوردهای دریافت و ارسال شده را پاک نموده و سپس خود را نیز از آن رایانه پاک می نماید. بطوری که هیچ ردی از آلودگی و سرقت اطلاعات از خود بجا نمی گذارد.

* این موضوع که دقیقا چه افراد یا گروهی از اطلاعات سرقت شده استفاده می کنند، هنوز مشخص نشده است.

کمپین یک میلیون و خرده ای امضا

این کمپین هم‌اکنون در حال جمع‌آوری امضاست و هر لحظه بر تعداد امضاهای آن افزوده می‌شود. علاقه‌مندان برای امضای این نامه که طی آن از رئیس جمهور التماس می‌شود در مسابقات حساس ملی شرکت نکند، می‌توانند با مراجعه به سایت این کمپین با نشانی dadadsh-joone_ma-dast.az/sare_ma_vardar.com نسبت به درج امضا اقدام کنند.

متن کامل گاف نیوز

ghost net

از گوست نت خبر دار شدین؟ من که رسماً کف آلود شدم.

گوست نت Ghost net مجموعه ای از عملیات جاسوسی است که بیشترین مرکزیت آن در چین کشف شده است. بر اساس گزارشات این شبکه تا کنون اطلاعات بیش از 1295 رایانه دولتی از 103 کشور جهان را به سرقت برده. در فهرست شبکه های رایانه ای مورد تجاوز این عملیات، سفارتخانه ها و وزارت خانه های (امور خارجه) کشورهای مختلف و همچنین شهرداریها و ادارات مهاجرت مشاهده می شود. شبکه اطلاعاتی وزارت امور خارجه ایران نیز در فهرست یکی از قربانیان این عملیات درج شده. در این فهرست همچنین رایانه هایی از ناتو و خدمات اجتماعی لندن و نیویورک هم قرار دارد.

این عملیات که در مرکز مطالعات بین المللی دانشگاه تورنتو کشف و مخابره شده، نتیجه ده ماه مطالعه و بررسی های مشترک این دانشگاه و دانشگاه کمبریج بوده است. گوست نت بر اساس یک کد ویروسی فعالیت می کند که در زمان آلودگی، کلیه آدرسهای ایمیل را به مبدا ارسال نموده و هکرها را قادر به روشن نمودن میکروفون و وب کم رایانه و ضبط مکالمات در اطراف آنها می نماید.

سرور مبداً این شبکه در چین قرار دارد. هر چند که دولت چین اکیداً هر گونه دخالت در این عملیات جاسوسی را انکار نموده، اما بسیاری از کارشناسان معتقدند این کار مستقیماً تحت نظارت دولت چین انجام شده است.

من هنوز مشغول مطالعه برای درک بیشتر قضیه هستم. تا فردا سعی می کنم اطلاعات بیشتری برایتان پیدا کنم.

Sunday, March 29, 2009

دلفین ها را فراموش کن

برای مسیح عالی نژاد:

برای قربانی کردن گوسفند به جایی رفتم. قصاب مربوطه مردی بود از نظر من بی رحم، اما بسیار سریع و چابک. کل عملیات قتل، پوست کندن و تکه تکه کردن حیوان بیچاره را ظرف ده دقیقه تمام می کرد. اما آنچه در این دیدار اول و آخر توجه من را جلب کرد، چیز دیگری بود. آغل گوسفندها پر بود. انواع گوسفند نر و ماده کوچک و بزرگ، جوان و پیر. اما «سکوت بره ها» از همه چیز تفکر برانگیز تر بود.

چرا؟

حیوانها به طرز عجیبی ساکتند و مطیع. وقتی در آغل بسته است، حتی یکی از آنها برای فرار کردن در را هل نمی دهد. آقای قصاب در را فقط با یک حلقه طناب پوسیده به یک میخ نیم بند وصل می کرد که نسیم آن را باز نکند. وقتی قصاب در را باز می کرد انگار وحشت را در چشمهای حیوانها می دیدی. همگی به گوشه ای پناه می بردند و در هم می لولیدند.

اما باز هم این رفتارشان من را متعجب نمی کرد.

عجیب آن بود که هر بار قصاب یکی از آنها را بیرون می کشید و می برد. یکی دو دقیقه بعد که از پنجرهء آغل داخل را نگاه می کردی، بقیه گوسفندها سرشان در آخور بود و مشغول چریدن بودند. همین. نفر بعد کدامشان خواهد بود؟ معلوم نیست. پس زیاد هم مهم نیست.

قصاب دو گوسفند جوان را برایمان آورد. اولی را آب داد و در یک چشم بهم زدن کشت. رد خون از جلوی دیگری رد می شد و گوسفند دیگر بدون هیچ عکس العمل خاصی سرگرم ذره علفی بود که گوشه باغچه کنار کوچه سبز شده بود.

با خودم فکر می کردم این دیگری، نمی داند مردن و خون چیست، یا اینکه بی تفاوت است؟ زیاد فرق نمی کرد. چند دقیقه بعد قصاب او را هم کشید لب باغچه.

 

***

صبح یکی از روزهایی که سر کار می رفتم، سر یکی از میادین از اتوبوس پیاده شدم تا راهم به دفتر را ادامه بدهم. سر تقاطع مردی را دیدم که روی زمین خوابیده بود. به سرعت عبور می کردم و توجه نکردم. اما یک چیز غیر عادی بود. کت مرد روی صورتش کشیده شده بود. یخ کردم. کت و شلوار مندرس مرد و جورابهای وصله شده و دست های پینه بسته ای که الان روی زمین بی حرکت بود، تصویر کامل یک مرد آبرومند بود که احتمالاً کارگری بوده و صبح آفتاب نزده دوان دوان می رفته تا روزی حلال و ناچیزی را برای خانواده ای بیابد و اتومبیل های بی رحم صبحگاهی که نه چراغ قرمز می شناسند و نه خط عابر...

به سرعت تصمیم گرفتم کاری برایش بکنم که متوجه شدم پشت سرم چند پلیس در سمت دیگر ایستاده اند. ظاهراً موضوع در دست پلیس بود و آنها هم بدون اینکه کاری کنند، منتظر اشخاص دیگری بودند. خوب. من دیگر کاری نمی توانستم بکنم. ایستادم. هراسان به آنها نگاه کردم و به صورتم اشاره کردم. به نزدیک ترین افسر گفتم من کمکهای اولیه بلدم. اشاره زد که کاری نمی توانی بکنی. تمام کرده.

قدم برداشتم و یخ کرده راه افتادم تا به استگاه تاکسی برسم. صف ایستگاه مشرف بود بر صحنه و آدمهایی که از کنار جسد عبور می کردم را نگاه می کردم. دریغ که یک نفر از این سیل جمعیت حتی لحظه ای سرش را نچرخاند تا بداند او زنده است یا مرده.

 

 

***

در خیابان رانندگی می کنم. دختر جوانی جلوتر از من رانندگی می کند. ناگهان از ناکجا یک ماشین اسپرت شده با دو جوان با تیپ مشخص خودشان را به زور لای همین فاصلهء اندک جلوی ماشین من جا می کنند. حرکتشان بسادگی می توانست منجر به یک حادثه شود. به خیر گذشت. دوباره در همین خیابان شلوغ سبقت خلاف دیگری می گیرند و در حین سبقت متوجه مونث بودن راننده می شوند. شروع می کنند به مزاحمت و با ویراژ دادن دختر را ترساندن. دختر ترمز می کند تا بروند، اما دست برنمی دارند.

به پلیس 110 زنگ زدم و شماره خودرو را دادم و گفتم که چنین صحنه ای را ایجاد کرده اند. هم تخلف و هم ایجاد مزاحمت. اپراتور پلیس مسخره ام کرد: « شما موقع رانندگی با تلفن صحبت نکن». تمام رگهای بدنم ناگهان گشاد شد. تصمیمی گرفتم و ناگهان دستم را روی بوق گذاشتم و لحظه ای بعد هم سرم را از شیشه ماشین بیرون بردم و با تمام گلو شروع کردم هوار کشیدن. پسرها متوجه شدند و برای کمی خنده و شیطنت بیشتر همان وسط ترمز کردند و با حالتی تهاجمهی از ماشین پیاده شدند. راه فراری نبود. اگر ترسم را نشان میدادم حتماً خطر بیشتر می شد. پیاده شدم و بدون هیچ شکی فریاد زدم «چرا مزاحم خواهر من می شوید؟» بعد هم رو کردم به دخترک و بدون آنکه مهلتش بدهم ادامه دادم «تو هم هی بگو تو خیابون هیچ خطری تهدیدم نمی کنه. امشب با بابا تکلیفتو یه سره می کنم». نمی دانم کلمهء خواهر را از کجا پیدا کردم. اما گفتم. همین کلمه جادو کرد. احتمالاً طرف با خودش فکر کرده اگر خواهر نبود و کس دیگری بود، شاید قضیه کمتر جدی باشد. راهشان را کشیدند و رفتند.

 

***

شب بود. حدود ساعت دو و نیم نیمه شب با صداهای مهیب چکش زدن کارگر – شاید روی اسکلت فلزی ساختمان نیمه کاره روبرویی – بیدار شدم. صدا غیر قابل تحمل شده بود. زنگ زدم 110 و گفتم اینها با سر و صدا آسایش ما را گرفته اند. اپراتور گفت «در حوضه مسئولیت ما نیست. زنگ بزنید به فلان شماره». نمی دانستم این شماره جدید مربوط به کجاست. تشکر کردم و قطع کردم. شماره جدید را گرفتم، پاسخگوی خودکار جواب می داد «برای دریافت فال حافظ شماره 2 را بزنید. برای دریافت ...» قطع کردم و دوباره 110 را گرفتم. اپراتور جواب داد. با ناراحتی گفتم «آقا من شکایت کردم از سر و صدای همسایه ها، شماره ای که دادین اشتباه بود». وقتی صحبت کرد دیدم همان اپراتور قبلی است. «خوب اشکال نداره. حالا زنگ بزن 112». و قطع کرد.

دوباره تصمیم گرفتم و خودم رفتم به کوچه. رفتم کنار ساختمان نیمه کاره و با صدای بلند گفتم «برادر من اینقدر صدا نکن. مردم خوابند.» چند لحظه ای ساکت شد و دوباره شروع کرد. ایندفعه عصبانی تر شدم و فریاد زدم «بس کن این صدا رو! مگه تو عقل نداری؟ مردم خوابن!» باز چند لحظه ای ساکت شد و دوباره شروع کرد. ایندفعه از ته گلو فریاد زدم «یک بار دیگه صدای چکش بیاد این ساختمونو آتیش میزنم». ساکت شد. من هم رفتم خوابیدم.

 

***

لابد می پرسید ربط این داستانها با گوسفندها چه بود؟

من می پرسم اگر سکوت می کردم، فرقم با آن گوسفندها چه بود؟ نمی دانم قربانی شدن چیست یا بی تفاوتم؟

 

***

خبرهای وبلاگی را معمولاً پیگیری میکنم. افسرده می شوم و غمگین. دختر پزشکی که در همدان به طرز مشکوکی در ستاد امر به معروف تبدیل به جسد می شود. احمد باطبی که در درگیری های کوی دانشگاه فقط یک دانشجو بود، در وبسایت گرداب (متعلق به سپاه پاسداران) به عنوان یک مجرم امنیتی معرفی می شود. وبلاگ نویس جوانی که شاید معترض بوده و بی حرمتی کرده، در زندان خودکشی می شود. چندین هزار دختر جوان به جرم «بدحجابی» به سوء سابقهء قضایی آلوده می شوند، حامیان کمپین یک میلیون امضا در تعطیلی های نوروز از کنار خیابان ناپدید می شوند، آدمها به دلیل اختلاف فکری «بز» خوانده می شوند، آدمهای بسیاری برای حفظ حرمت یک نفر مورد اهانت قرار می گیرند...

چه باید کرد؟

کجا باید فریاد کشید؟

خسته شدم از این گوسفند بودن های سیاسی. اینها ما هستیم که سلاخی می شویم. به دست خود ما. به دست سکوتهای ما. دیر یا زود یکی دیگر از خودمان – ما ایرانی ها – هستیم که کنار یکی از همین باغچه ها، شروع به دست و پا زدن می کنیم...

خاتمی

ورود سپاه پاسداران به محدودهء جرم یابی
تعطیلی یکی دو سایت مستهجن و در کنار آن تعطیلی و مجرم شدن چندین وبلاگ و نویسندهء دیگر که صرفاً مورد علاقه نبودند و تعدادی از آنها سایتهایشان فیلتر شده بود.
موج های جدید اتهام و سازمان دهی قاضی های شاکی سرخود و آنهم در حوضه هایی که معمولاً دولت در آنها دخالتی نمی کند
به زودی سر و کله لباس شخصی ها و نیروهای خودسر که به طور پیش ساخته قادر به محاکمه و قتل افراد هستند هم پیدا خواهد شد.
و به این ترتیب
به سادگی پیش بینی می کنم که اجتماع دارد آماده می شود تا مجدداً خاتمی دیگری را قربانی کند.
به نظر می رسد طاووس دولت مهربانی مانند خاتمی حتماً مزین به پاهایی به این شکل می شود.

Monday, March 16, 2009

سئوال

از آقایان محترمی که با شدت و حدت هر چه تمام تر دارند در حمایت از قشر آسیب پذیر اجتماع، اقدام به حذف هر گونه یارانه از بستر اجتماع می نمایند خواهشمندم حمایتشان از خودرو سازان شریف مملکت را نیز به همین روش انجام دهند و هر گونه مالیات از خودروهای وارداتی را حذف نمایند تا صحنه رقابت بین ارباب صنعت خودرو سازی داخلی و خارجی واقعی تر شود.
خسته شدم از این آگهی های سی کیلومتری سایپا و ایران خودرو که تا دو سال دیگر کل محصولاتشان را پیش فروش کرده اند و دارند به ریش همه خودرو سازان جهان می خندند.
مصرف کنندگان هم که هم باید مالیات واردات خودرو بدهند و هم بنزین آزاد مصرف کنند. هم در خیابانها و جاده های خطرناک رانندگی کنند، هم هزینه های استهلاک ده برابری آلودگی هوا را بدهند. آمار سرقت و خسارات وارد شده بر ماشین ها را هم بیافزایید.

شما در کدام خیابان، کوچه یا بزرگراه شهری یا بین شهری رانندگی کرده اید و دلتان برای فنرهای خودروتان نسوخته است؟

Saturday, March 14, 2009

پشت پرده انجمن های اسلامی

عجب چرخ دواری شده.
روزگاری که ما دانشجو بودیم، انجمن اسلامی قاتل دانشجوها حساب می شد و از چنان قدرتی برخوردار بود که حتی اساتید را هم مخلوع می کرد. دفتر تحکیم وحدت روزگارها سیاه می کرد و...
حالا این روزها انجمن اسلامی چقدر مظلوم شده.
جریان حکومتی - بخوانید مدیران انتصابی دولت - که انجمن اسلامی از آنها خط نمی گیرد راه دیگری به جز انحلال آنها پیدا نمی کند.

انجمن اسلامی فقط یک تشکل دانشجویی است و به نظر من تنها یک پلاکارد است. مدتی خودم عضو فعال انجمن اسلامی بودم و میدیدم که عمدتاً خط فکری حاکم بر انجمن، خط دهی بعضی از جریانهای پشت پرده است و بسیاری از اوقات دانشجوهایی که با این خط فکری سازگار نباشند به سادگی حذف می شوند. همانطور که من حذف شدم چون سازگار نشدم.
اما از آن خط دهندگان فکری پشت پرده برای همیشه متنفر هستم.

پروژه

آقای رئیس جمهور
خوشحال باشید.
پروژه ای که شما افتتاح کردید، به دست من شروع شده بود، آنهم به عنوان یک پروژه دست دوم و بچه گانه. آنهم درست در زمانی که شما داشتید برای رئیس جمهور شدن رای شکار می کردید، ضمناً این پروژه قرار بود یکساله راه اندازی شود که به یمن ورود شما و ناپایدار شدن وضعیت بازار سیمان، آهن و تحریم های بین المملی بخاطر پروژه های هسته هلویی که شما اختراع کردید، پروژه سه و اندی طول کشید. قیمت پروژه را هم در سایتتان اعلام کرده اید که مخ آدم سوت می کشد. قیمت کل پروژه برای ما فقط و فقط شش و نیم میلیون دلار بود.

خوشحال باشید که پروژه ای را افتتاح کردید.

Monday, March 09, 2009

کفش؟

بله. گهی پشت به زین و گهی هم زین به پشت.

و اینجاست که همه رئیس جمهورهای دنیا که تا دیروز به آقای بوش می خندیدند باید فکر کنند که بوش تنها رئیس جمهور نامحبوب دنیا نیست.

بالاخره هر کسی مخالفانی دارد و چه لنگه کفش ها که نمی آیند.

هشدار به بچه دارها

بعد از جنجال های مرگبار درباره شیر خشک های آلودهء چینی، حالا هشدارهای بعدی در راهند:

شیشه شیرهای بچه ها که حاوی
Bisphenol A (BPA)
باشند، بایستی از بازار جمع شوند. این ماده در بدن انسان باقی مانده و باعث نارسایی های قلبی و بیماری های دیگر می شوند.

هنوز راهی پیدا نکرده ام که بدانم چگونه پلاستیک های حاوی این ماده را باید شناسایی کرد. به هر حال به نظر میرسد استفاده از شیشه شیرهای بچه که از جنس شیشه باشند ایمن تر باشد.

مزد بگیران امپریالیسم

اقدام مذبوحانه کشتی گیران ایرانی برای تظاهر به شکست خوردن در برابر رئیس جمهور مردمی را به شدت محکوم میکنیم.
آقایون فکر کردن رئیس جمهور محبوب اینجوری ظایع میشه. اما ایشان با اتکا به آرای مردمی هرگز ظایع نمی شود.

واقعاً حیف شد. تلویزیون یه کمپین تبلیغات انتخاباتی به چه قشنگی رو از دست داد.
آخه کشتی گیر اینقدر دست و پا چلفتی؟

Wednesday, March 04, 2009

آمار

نامه آقای جهانگیری به رئیس جمهور را خواندید؟

خیلی مهم است که یک نفر بتواند بدون استفاده از قرص ایکس اینقدر توهم زده باشه که اینهمه آمار قاطی پاطی تولید کنه مگه نه؟
یادمه یکی از وزرای دولت ژاپن چند روز پیش ناچار به استعفا شده بود چون در حال مستی با خبرنگاران مصاحبه کرده بود.
خوب تکلیف ما با بعضی ها که بقول معروف «نخورده مست اند» چیست؟

سئوال

یکی از سئوالاتی که من تقریباً از همه می پرس این است که چرا در ایران قیمت خودرو اینقدر گران است و در دنیا اینقدر ارزان؟
خوب قبل از این تصور می کردیم برای این که آنها بنزین گران می خرند و ما بنزین ارزان.
اما این روزها دیگر فرق کرده.
ما علاوه بر اینکه بنزین را گران می خریم، همچنان از نعمت خدمات پس از فروش محرومیم، ماشین های داخلی بسیار گران را می خریم و مالیات های بسیار سنگین بابت ماشین های وارداتی پرداخت می کنیم.
جدیداً به بهانهء حمایت از تولید کنندگان داخلی

واقعاً چرا؟

Sunday, March 01, 2009

آمریکا

می دونی چیه عزیزم؟
می دونی چیه قشنگم؟
میدونی چیه آقای دکتر لاریجانی؟
اگه تلویزیون در دوران آقای خاتمی دست شما نبود
اگه صحنهء رقاصی اون زن لخت در کنفرانس برلین رو نمایش نمی دادی
اگه در تمای مدت ریاست جمهوری آقای خاتمی حتی یکبار لفظ خاتمی با یک کلمه بیشتر از «خاتمی» به زبان گوینده های تلویزیون میومد
اگه در دوران مدیریتت ایکس میلیارد تومن ناپدید نمی شد
و هزاران هزار اگر و مگر های دیگر رخ نمی داد
این جمله آخر از افاضات آن مقام محترم رو حتماً باور می کردم
که فرمودین اونی که اون بیرون ایستاد و همینجوری الکی خودش خود به خود سوخت
یه آدم معتاد و عوضی و پدرسوخته بوده
آخه نه اینکه آدمهای معتاد لایق سوخته شدن هستن و آدم نیستن
برا همین اصلاً مهم نیست اگه طرف معتاد بوده و خودش رو آتش زده
خوب
...
چی بگم؟
ایشالا خدا قسمت شما کنه یه روز معتاد شی
تا مثل دستمال توالت مچاله ات کنند و بگن
مهم نیست که طرف خود سوزی کرده.
مهم اینه که معتاد بوده


البته واقعیت اینه که من برای شما به عنوان یک تحصیل کردهء آمریکا خیلی احترام قائلم