Thursday, October 13, 2005



دعایی بزن
برای مقدسین و برای گناهکاران
کودکم به بازگشت است
دعایی بخوان
اشکی بریز
پنهان پنهان
آیا به غم و غصه عادت خواهد کرد؟
آه کودکم
آیا روزی به دنبال عشقی خواهد گشت؟
آیا روزی تصور خواهد کرد که عشقش
قلبی پر از آتش است؟
موجی از اعماق بهشت است؟
گرمایی برای تمام سعادت است؟
آیا نفسی است برای زنده ماندن؟
دعایی بخوان
به خدا
به تقدس
به خرافات
به عوام
وردی بزن به دیوار
چشم زخمی به در
خط و خراشی به صندلی کهنه ته انباری
کودکم به بازگشت است
التماس کن
کودکم را به طوفان های سخت
یار و یاوری نیست
جز دلی پاک و خاطری آرام
جز عشقی که قلبی پر از آتش است
موجی از اعماق بهشت است
گرمایی برای تمام سعادت
و نفسی برای باقی ماندن...
دعایی بخوان
اشکی بیندوز
کودکم در راه است.

No comments: