Sunday, January 16, 2005

در خصائص مردمان

نه تنها عجب صبری خدا دارد! بلکه عجب رویی بعضی ها دارند!
وقتی در یک جلسهء خصوصی با سران تصمیم گیر مملکتی حرف از سرمایه گذاری برای تصفیهء آلودگی های یک کارخانه بزنی و ایشان آمارهای رسمی که به دلایل امنیتی غیر قابل افشا است را برایت ورق بزند و جایی ببینی به سادگی نوشته شده: در اثر آلودگی این واحد صنعتی متاسفانه بیش از بیست و دو هزار مادر باردار دچار مسمومیت شیمیایی شده اند که بیش از هشتاد درصد آنان دچار مشکلات شدید زایمان شده یا خواهند شد...
قبل از این برات تعریف میکردم از پختن کته بدون قابلمه. ایندفعه باید کتلت آدمیزاد داشته باشیم وقتی که عنصری به نام مادر در ضریبی به اندازه بیست و دو هزار ضرب بشه.

من اصلا به این کنایه که مرد گریه نمیکنه پابند نیستم. وسط جلسه به پهنای صورتم اشک بود که میریخت. دوستی تعریف میکرد از تفاوت جنس اشک در حوادث مختلف. فکر کنم این یکی واقعا اشک بود.

گفتم مهندس چطور میتونی عدد بیست و دو هزار رو کنار کلمهء مادر بذاری و شب رو راحت به صبح برسونی؟

No comments: