پراکنش کلماتی چند از دهانی نامعین. کشکولی بدون کشک و کول. سازمانی بی سر و ته ولی منظم تر از تمام حکومتهای ایرانی بعد از فروپاشی کمونیستم
Thursday, August 16, 2007
حرفهای این دوستمون منو یاد اون روزگاری انداخت که تب و لرز کرده بودم و توی حرارت خزما پزان عسلویه که دمای هوا حدود 50 درجه بود رفته بودم پشت کولر گازی ایستاده بودم که حرارتش کمی گرمم کنه...
1 comment:
یک قصه نیست تب سرماخوردگی و این عجب
کز هر زبان که می شنوم نامکررست
Post a Comment