Wednesday, June 25, 2008

معاون رئيس جمهور در امور اجرايي با اشاره به اينكه حماسه سوم تير انتخابي عدالت خواهانه و پاياني بر اعتقاد به مديريت هاي اشرافي، خود شيفته و بريده از مردم در عرصه هاي اجرايي و سياسي كشور بوده است، گفت: مردم در اين انتخاب به نوعي بر مديريت هاي لجام گسيخته و مبتني بر خودخواهي و شعاري در دستگاه هاي اجرايي، خط بطلان كشيدند. (نقل از وب سایت ریاست جمهوری)

جناب آقای معاون رئیس جمهور:
با توجه به سابقهء سه سالهء دولت عزیز، در عظیم شمردن مدیریت اجتماعی افسار گسیخته به نام دولت، و «ایجاد» بحران هایی منحصر به فرد توسط سازمانهایی که تحت مدیریت و تسلط خود شما بوده اند، لازم است از شما بپرسم منظورتان از این مفاهیم چیست؟

1- مدیریت های اشرافی؟
آیا باید انتصاب یکی از مدیران سایپا را از این موضوع جدا دانست؟

2- خود شیفته؟
شما چطور انتخاب خودتان را یک حماسه می دانید؟ این نمونهء خودشیفتگی نیست؟

3- بریده از مردم؟
خیلی راه دور نروید! مصاحبه دیشب یا پریشب رئیس جمهور و نظراتشان در مورد گرانی شکر، برنج، گوجه فرنگی و... را چگونه ارزیابی می کنید؟

4- مدیریت های لجام گسیخته؟
به نظر شما کشمکش های رئیس جمهور و مدیریت بانکها، تولید فرمایشی نرخ سود بانکی، ساعت کاری بانکها، تعطیلات غیرمترقبه و... را میتوان یک مدیریت منسجم و صحیح خطاب کرد؟

5- مبتنی بر خودخواهی؟
ببینم اون قضیهء تغییر ساعت مملکت رو یادتونه؟ یا اینکه توی هر مجمع و مجلس جهانی، به جای نمایندگان کشور، دائم شخص رئیس جمهور رو ببینیم که چون به هیچکدوم از منتصبینشان اعتماد ندارند، شخصاً برای سخنرانی و مذاکره تشریف می برن؟ اگر این قضیه بی اعتمادی نباشد، خودنمایی نیست؟ شما در این زمینه بازنده اید. مصاحبه های رئیس جمهور و دلایل ایشان برای عزل چند وزیر کابینه هم نشانهء دیگری از همین خودخواهی هاست...

6- شعاری...
«ما می توانیم!»
مثال: درآمد نفت دو برابر شد، تورم منفجر شد، بیکاری بیداد کرد، روزنامه های تعطیل شدند، گشت ارشاد تا دوبرابر ظرفیت فعلی تقویت شد، همه مدیران قبلی مملکت اعم از خاتمی و رفسنجانی و خامنه ای به لجن کشیده شدند و متهم به انواع سوء استفاده... باز هم بگم؟

جناب «معاون رئیس جمهور در امور اجرایی»... سخنان انقلابی گری و حماسه سرایی هم نوعی تفکر نیاز دارد که متاسفانه در شما نمی یابمش! دشمن تراشی و ترسیم جبهه های موهومی و تحریک مشاعر عمومی هم برای خودش آداب و رسومی دارد که شما آن را یاد نگرفته اید! آنچه در سخنان شما می بینم صرفاً کپی برداری ناشیانه ای از دیالوگهای گویندگان تلویزیونی دهه شصت در اوج بحران جنگ و بعضی شعرسرایان اوائل انقلاب است که تازه عرقشان از تغییر حکومت درآمده بود و چون از زور هیجان نمی دانستند چه باید بکنند، لگد به گور شاه مرده می زدند.

جناب «معاون رئیس جمهور در امور اجرایی» شما را به خدا قسم می دهم: «دست از این مملکت بردارید! سوار بر اسب مست رم کردهء مدیریت افسار گسیخته روی زمین کشیده می شوید و نمی دانید. دور نیست که مغز شما زیر سم همین اسب متلاشی شود. لااقل کمی تفکر در کار خود کنید و از سرودن شاهنامهء احمدی نژاد سودی نیز برای این مملکت متصور شوید!»

No comments: