Tuesday, July 29, 2008

دارن بچه ها رو سلاخی میکنن.

اینها بچه های خودمونن.
همون پسرهای جوان و شادابی که در بودنشون با شیطنت هاشون همه رو عصبانی می کنن و وقتی نیستن محله ها از سوت و کوری دیگه دوست داشتنی نیستن.

اینها بچه های خودمونن.
پسرهایی که بوی تند عرق بدنشون توی سربازخونه و همیشه معنی هیجان و شلوغی و زندگی پادگانه

اینها بچه های خودمونن.
مردهایی که قرار بوده فقط دو سال زندگیشون رو مجانی تقدیم این مملکت کنن که آرامش و امنیت همیشه باقی بمونه. اما انگاری الان یکی داره تمام زندگیشون رو معامله می کنه.

اینها بچه های خودمونن.
و من مطمئنم که تعدادی از آنها زنده برمیگردن. در حالی که آرزو میکنن کاش زنده برنمیگشتن. یا برنمیگشتن. چون احتمال با تماشای صحنهء جان کندن دوستانشان یا شاید آخرین نگاه حسرت بار ساکت خداحافظی شان... به یقین می رسند که کسی اینجا منتظرشان نیست.

اینها بچه های خودمونن.
و مادرهایی که در فراق فرزندانشان خون گریه می کنند.

اینها بچه های خودمونن.
ایرانی اند. انسانند. داشتند برای آرامش و امنیت ما می جنگیدند. اون لباس لعنتی سبز رنگ که به تنشون کپک زده نشان همین افتخاره. شاید هم نشان ما آدمهاییه که میتونیم برای آزاد کردنشون کاری بکنیم و ساکت نشسته ایم؟

اینها بچه های خودمونن
اون دوربینی که الان داره دست و پا زدنشون زیر لگدهای گروگانگیرها رو فیلم برداری می کنه باید یکی از همین روزها شاهد رقص عروسی یا جشن برگشتن از سربازیشون بوده باشه. ای لعنت به این تکنولوژی.

اینها بچه های خودمونن.
شما را به خدا یکی کاری برای اینها بکند
...

خبرها اصلا خوب نیست. جنداله که شانزده گروگان - بخوانید سرباز وظیفه - ایرانی را به پاکستان برده، داره یکی یکی اونها رو به قتل می رسونه و فیلم افتخار آمیز این فتح آسمانی رو هم در کشورهای عربی پخش میکنه.
و خدا انتقام خون آنها را خواهد گرفت. حتی اگر از دست قانون و سیاستمداران فرار کرده باشید.

No comments: