Saturday, June 06, 2009

اند پروپاگاندا... یا ما دروغگوها کم آوردیم

دلم برای اون کسایی سوخت که انتظار عقل داشتن و انتظار مباحثه به روش عاقلانه.
جناب رئیس که انگاری بدجوری کنتاکت چسبونده بود یه راست رفت سراغ تیکه پرونی و متلک انداختن و تهمت زدن. یعنی یه جوری که دروغ گوهای خرده پا مثل بنده بدجوری کم آوردیم.
بعد هم جیغ و داد که من همه اش مظلوم بودم و شماها همه اش داشتین تهمت میزدین. دیدم بنده خدا راست میگه. چار سال تلویزیون داشته حرفهای منو میزده نه جناب رئیس رو. روزنامه ها هم که همگی مخالف ایشون بودن. البته خوب اینکه یا منتشر نشدن یا اینکه خودبخود بر اثر سرماخوردگی مدیر مسئولشون تعطیل شدن یه بحث علیحده اس.
بعد هم خودستایی که ما اینقذه پیشرفت داشتیم و چرا هیچکس اعتراضی نداشته و فقط جناب مهندس اینقد ادعا دارن. که بنده فکر کردم لابد اون سیصد و خرده ای هزار تیتر اعصاب خورد کن روزنامه که جناب دکتر آوردن لابد علیه آقای مهندس نوشته شده بوده و در اعتراض به سیاست های دولت زمان جنگ بوده.
اصلاً کاری به کردان و تورم و تحریم و هسته و ترکیدن نصف دولت و اینها هم نداریم چون اینها که مسائل دست دوم هستن. فقط بگو ببینم اون موقع که داشتی جنگ می کردی و دلارت بوده دونه ای هفت تومن و شیش میلیون بشکه میفروختی، پولشون چیکار کردی؟ آخه دکی جون خیلی مطمئنه که جنگ که خرج نداشته وگرنه ما الانش هم داریم به اندازهء زمان جنگ تو تصادف های رانندگی کشته میدیم.

یکی نیست بهش بگه دکی جون، ... تو که ... به هر جا رسیدی هر کس با خودت همراه نبود رو یا دشمن معرفی کردی یا فزغاله یا عقب افتاده و اینا.
فقط مونده بود که فامیلهای خواجه حافظ شیرازی رو بیاری به دیدنش که طفلک شانس آورده بود تو نمی شناختی اش.
حالا یکم برو اون صورتت رو بشور که خیس عرقه. گناه داره اول هفته ای اینجوری بری سر جلسات دولت.
راستی دفعه بعد که برای ریاست انتخاب شدی یادت باشه با پای چپ وارد بشی و بعد هم با پای راست خارج بشی.

No comments: