پراکنش کلماتی چند از دهانی نامعین. کشکولی بدون کشک و کول. سازمانی بی سر و ته ولی منظم تر از تمام حکومتهای ایرانی بعد از فروپاشی کمونیستم
Wednesday, January 04, 2006
درخت سبز . . . اول پاییز سردش شد. خیلی زیاد. صبر کرد. لرزید. برگهایش ریخت. به انتظار گرما. آنقدر زیاد. زمستان که رسید. دیگر منتظر نشد. تابستان به این زودیها برنمیگشت. سر به بالین گذاشت. تا گرمای بهار از خواب بیدارش کند. ...
No comments:
Post a Comment