Monday, January 02, 2006

آقا این چاک دهنم بد چیزیه ها!
مخصوصا اگه بخوای مودب بمونی...

شده ام عین این حاج آقا تپل ها که یه دستشون تسبیحه و هی سه کنج دیوار رو نگاه میکنن که یعنی من چشمام رو درویش کردم و هی با لهجهء جنوب عربستانی با صدایی که به زور بم کردن میگن: لا اله الا ا...
بچه برو اونطرف تا نزدم دندوناتو بزارم کف دستت!


قضیه از این قراره: یه نفر میخواد کمکم کنه و به منظور کمک کردن تصمیم گرفته از همه چی سر دربیاره: این چیه؟ اون چیه؟ چرا این پرونده رو گذاشتی اینجا؟ این عکس چیه؟ چه خبرته بیست تا دفترچه یادداشت داری؟ چه جوری اینقدر تند تند تایپ میکنی؟ این عروسک چیه گذاشتی زیر مونیتورت؟ اینهمه شماره تلفن رو چرا چسبوندی دور مونیتورت؟ نمی شد امروز ناهار ساندویچ نمیاوردی منم مهمونت بشم؟ این آهنگای جواتی چیه گوش میدی همه اش خارجی بلغور میکنه؟ چرا اسم فایلهاتو اینجوری میذاری؟ این کارت ویزیت که رو جامدادیته مال دوست دخترته؟ چرا داری همه اش میخندی؟ راستی چرا تو زن نمیگیری؟ مهرآرام چی میگه پشت تلفن که ازش تشکر میکنی؟ این علامت سبز چیه که توی فایل دنبالش میگردی؟ چرا این عدد شده چهارصد درصد؟ از کجا فهمیدی اون مقدار یک و دویست شد؟ تو چند روز یه بار موهاتو شونه میکنی؟ چرا این کاغذها رو راه و بیراه میزاری رو هم؟ چرا...؟ چرا...؟ چرا...؟

سرم رو بالا میارم و میگم: تا حالا صندلی تو صورتت خورده؟

No comments: