Saturday, August 23, 2008

ذوق مرگ شدگی اجتماعی

خبرها را که میخوانی تیترهای مختلفی جلوی چشمت رژه می روند. مدال طلای ساعی، ذوق مرگ شدن مدیر نماهای وزرش کشور که «ثمره» مدیریت حرفه ای شان را از جیب «تک قهرمان»هایی می خورند که صرفاً بر اساس استعداد و تواناییهای شخصی و نه بر اساس مدیریت و برنامه ریزی و کار تیمی صحیح به مدال طلا می رسند. مثال تکراری این نان به نرخ روز خوردن ها هم زیاد بوده. هادی ساعی، رضازاده، علی دایی، رسول خادم، تختی و...
علت اینکه تختی را هم در این ردیف آوردم، این بود که با یک مقایسه برای مثال بین رضازاده و تختی، تصویری از مدیریت و تبلیغات اسلامی در ورزش ایران ترسیم کنید.

تختی یک «تک پهلوان» بود. سابقهء درخشانی از اخلاق ورزشی و کارهای انسان دوستانه داشت.
رضازاده، فرزند همین انقلاب است. او هم یک «تک پهلوان» است. شغل سابقش هندوانه فروشی بوده. قهرمان می شود، با رهبر و رئیس جمهور و ردیف ردیف مشاهیر و نخبگان مملکت عکس می اندازد و در تعداد بی شماری برنامه های تلویزیونی به عنوان یک وزرشکار نمونه و اسوه اخلاق معرفی می شود و با او چنان مصاحبه می کنند که شما تصور می کنید او یک معلم اخلاق، یک نخبه برجسته و یک عالم ربانی است. جوانان مملکت تشویق می شوند به پیروی از رضا زاده؟
مدتی بسیار کوتاه نمی گذرد: رضازاده در تبلیغ آب معدنی. رضازاده در تبلیغ کامیون، رضازاده در بیلبوردهای بانک فلان و آخرین محصول «اخلاق پروری» مدیریت صنعت ورزش کشور: رضازاده در تبلیغات یک آژانس معاملات ملکی در خارج کشور... همچنین خبرهای دیگری مثل ازدواج رضازاده در مکه مکرمه و...

«پیام تبریک رئیس جمهور برای آقای هادی ساعی» بعد از شکار مدال در المپیک پکن.

تاکنون چنین حضور پررنگی از نخبگان علمی کشور دیده اید؟ نهایت التفات روسا به ایشان این است که ایشان را در مهمانی ساده ای به حضور بپذیرند یا نهایتاً هدیه ای یا جایزه ای و بعد هم فراموشی مزمن. انتظار زیادی است اگر از رئیس جمهور بخواهیم برای «تک قهرمان» های ایرانی که در عرصه های دیگر هم موفق می شوند، پیام تبریک بفرستند؟ چه میشد اگر رئیس جمهور پیام تبریکی نیز برای افرادی مثل انوشه انصاری (دانشمند فضایی)، آبراهام آیوازیان (سازنده نیروگاه های بادی)، دکتر علی آبادی (اولین سازنده ایرانی موتورهای استرلینگ)،  رامین علیپور (مخترع دستگاه شارژ بدون سیم)، و... بفرستد؟
چه میشد اگر این افراد، نه به اندازه رضازادهء هنداونه فروش، بلکه فقط یک دهم او در تلویزیون معرفی میشدند، کمی از تحقیق و مطالعه، کمی از اخلاق و روشهای زندگی حرف می زدند؟
شما نگرانید که سبزی فروش سر کوچه تان از این افراد تاثیر پذیری نداشته باشد؟ لااقل نگرانی خود را از تربیت فرزندان آیندهء این مملکت نیز بیان کنید. برای شما مهم نیست که همه آنها پیروان رضازاده باشند؟

= = = =

به موازات این خبرها، خبرهای داغ دیگری هم می گذرند: ربوده شدن کشتی ایرانی توسط دزدان دریایی. قتل عام گروگانهای ایرانی در پاکستان. قتل عام قربانیان قاچاق انسان (افغان) در نزدیکی شیراز. سربریدن یک گله بز به دلیل سوء استفاده صاحب آنها در قاچاق مواد مخدر. آمار قاچاق سیگار. تورم. حذف کلی تمام سوبسیدهای دولتی. آمارگیری دولتی از درآمدهای عمومی براساس «اعتماد». تحریمها و پروندهء داغ ایران در شورای امنیت. تحریم شدن بانکها و مقولهء مسخرهء بهرهء بانکی و لجاجت روزافزون و دخالت بی مهابای رئیس دولت در موضوع. درآمدهای نفتی کلانی که بجای رفاه، فقر و تورم را به این کشور هدیه داده اند، سفره های نفتی، قطعی های بابرنامه و بی برنامه برق. گرانی های غیرمجاز ولی همیشگی قیمت خدمات مختلف از هواپیما و قطار گرفته تا برق و آب و گاز و بنزین و مابقی اقلام وارداتی. واردات ایکس میلیون تن گندم درست یکسال بعد از جشن خودکفایی گندم. کسری بودجه دولت در وزارت آموزش و پرورش و شرکت گاز. دو سازمان بسیار مهم در حیات و پیشرفت جامعه ایرانی که هیچوقت کسی از «نحوه» ارائه خدمات ایشان راضی نبوده. و از همه بامزه تر متن سخنرانی معاون رئیس جمهور در سایت رئیس جمهور است:

«سفرهای استانی مردم گریزی را نفی و مسئولیت پذیری را نهادینه کرد»

اتصال این خبرها به خبرهای چند روز پیش تصاویر جالبی از کشور را برایمان ترسیم می کند. اتهام جعلی بودن مدرک آقای وزیر که انگار همه آن را قبول کرده اند جز عالیجنابان دولت. اتهام جعل مدارک علیه وزیر صنایع و نیز سرپرست سابق وزارت کشور و متاسفانه در تمام موارد، سکوت مقامات بجای اثبات حقانیت و نهایتاً متوسل شدن رئیس دولت به کنایه هایی مانند «کاغذ پاره» که عملاً بدترین نوع دفاع محسوب می شود.

احتمالاً این مردم گریزی نیست که افکار اجتماعی برای سئوال «مدرک دروغین» هیچ پاسخ مستدل و روشنی دریافت نکنند و در ادامه اعلامیه های تهدید آمیز «روابط عمومی» وزارت کشور به پیگیری قضایی.
احتمالاً این مسئولیت پذیری است که جناب رئیس مجلس بابت همکاری های سابق ایشان با رئیس مجلس هیچ نگرانی ای به خود راه نمی دهند. هر چه باشد جناب رئیس مجلس دکترای خود را از آمریکا دریافت نموده اند و هیچکس در صحت آن شک ندارد.

با گفتمان اخیر در مورد سخنرانی های بودار آقای مشایی هم خیلی به خودتان نگرانی راه ندهید. اسرائیل تهدید به حمله کرده و مسئولین ایرانی میدانند که اینها دیوانه تر از آنند که به حرفشان عمل نکنند. منفعت این ترس به جیب ملت خواهد رفت، وقتی که جمله معروف انتهای پاسپورت شما بی سر و صدا ناپدید شود.

= = = =

مجدداً مشغول یک کار مناقصه ای شده ام.
طرح توسعه «مس خاتون آباد»
اسمش براتون آشنا نیست؟

این همون معدن مس هستش که در دولت هشتم به دلیل آلودگیهای زیست محیطی بسیار شدید که در یک مرحله جان بیش از بیست و دو هزار مادر در شعاع صد و پنجاه کیلومتری کوره ذوب را در معرض خطر جدی قرار داده بود و به همین دلیل بعد از درگیریهای شدید تعطیل شده بود.

خبر دار شدم که این معدن در دولت جدید بدون هیچ نگرانی و سر و صدایی مجدداً شروع به کار کرده. اما خبر ندارم که با سالی سیصدهزارتن دی اکسید گوگردش چیکار میکند.

No comments: