Saturday, August 23, 2008

همه ملت به طرز عجیبی خوشحال شدند و تلویزیون هم ساعتهای آهنگهای حماسی و داغ پخش کرد. چون هادی ساعی توانست تیم المپیک ایران را از یک سیاهچاله بیرون بکشد و حداقل یک مدال برای این تیم بیاورد. وقتی مصاحبه می کرد و می گفت که من و مدالم متعلق به همه ملت ایران هستیم و لطف ائمه اطهار و اینها دلم بدجوری گرفت. با دیدن قیافه های خندان مسئولین المپیک و هیجانشان از موفقیت هادی، یاد گرسنه های اتیوپیایی افتادم که دنیال کامیونهای کمکهای اهدایی دولتی دوان دوان هوار می کشیدند تا شاید لقمه نانی از مرگ حتمی نجاتشان دهد و آنهایی که با گرفتن یک لقمه ناگهان ساکت می شوند و در گوشه ای می خزند و به سرعت لقمه شان را می بلعند...

ماست مالی های آقای رئیسدر مصاحبه های تلویزیونی قبل و بعد از این مدال آوری، با لایی کشیدن جوانهای پرایدسوار که میخواهند روی راننده بی ام و را کم کنند هیچ فرقی ندارد.

نتیجه گیری: از صدا و سیما با آن برنامه های صدتا یه غازش بدم میاد.

No comments: