Friday, December 30, 2005

respondi mi...

کالسکه ای فاخر
شش جفت شوالیه به نگهبانی
زرین فام و نقره بافت مخملی
نشانه های ثروت و شاید خوشبختی
جاده ای پر درخت و طولانی
غروب آفتاب در حاشیه دشت
اما نه! این جای رودخانه ای موج میزند
میان این تنها نشستهء این کاروان شاهانه
نفسی سرد و گونه های تکیده
جادوگران شعبده باز قصر حتی
خسته از سرخاب کشیدن این صورت خسته
...
آهای سوار ثروتمند سرزمین آفتاب
اینجاست
کنار این جادهء باریک
با درختان سر به فلک کشیده
قطار قطار شاهدان هر شب عبورت
دستهای گره خورده و نگاه خیره
اینجاست
اینجا نشسته گوشه نشین فقیری
که دستهایی برای زدودن اشکهایت دارد
و لبخندی برای گلگون کردن گونه هایت.
صدایم را بشنو
این پری کوچک غمگین کنار جاده
دختر پادشاه پریان دریاست
که به مهمانی عامیانهء تو لباس فقر پوشیده
صدایم را بشنو سرورم
صدایم را بشنو
دستهای پر جلالت را برایش بگشا
گنجینهء کاخ قدیمی را به پایش بریز
او فرزند مهتاب و خورشید است
چشمانش را ببین؟
آبی دریاهاست و سبز ساحلها
دستانش را ببین
ظرافت مرجان های شمالگان است
و خنده هایش
نوازش نسیم روی دریاچه های جنوب
قطره های مذاب برف است روی شکوفه های سیب
طلوع مهتاب است در باغ های گل سرخ ولز
صدایم را بشنو سرورم
صدایم را بشنو
قدمی به سویش بردار...

الهام از اپرای una melodi amoria - Emma Shappelin (اما شاپلین) خواننده ایتالیایی. شعر موزیک از افسانهء قدیمی «پری دریایی» الهام گرفته که توسط خواننده سروده شده.

No comments: