Wednesday, October 31, 2007

قطار می رود
تو می روی
تمام ایستگاه می رود

قیصر امین پور هم رفت

دست عشق از دامن دل دور باد!
می توان آیا به دل دستور داد؟

می توان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟

موج را آیا توان فرمود: ایست!
باد را فرمود: باید ایستاد؟

آنکه دستور زبان عشق را
بی گذاره در نهاد ما نهاد

خوب می دانست تیغ تیز را
در کف مستی نمی بایست داد
الا ای آقایونی که به عنوان نمایندهء ما در مجلس نشسته اید
حق ندارید خود را نمایندهء من بدانید
اگر به یک بودجهء خلاصه شدهء پنجاه صفحه ای
رای موافق بدهید
من تبعات یک رای منفی را خیلی سبک تر و مثبت تر از یک رای موافق میدانم
و برای آن دلایل بسیار زیادی هم دارم.

گرچه هیچکس اهمیت نمیدهد.

تبلیغ علیه نظام
اقدام علیه امنیت ملی
تبلیغ علیه نظام
اقدام علیه امنیت ملی
تبلیغ علیه نظام
اقدام علیه امنیت ملی
تبلیغ علیه نظام
اقدام علیه امنیت ملی
تبلیغ علیه نظام
اقدام علیه امنیت ملی
...

فرزندانم
جهان سوم جایی است که
...
دقایقی ز زمانه هنوز در پیش ست
که از سراسر بگذشته ارزشش بیش ست

شاعرش رو نمیشناسم
عجیبه
شایعات، خبرهای پراکنده، گفته ها و شنیده ها
دارن تکرار میشن
من که یادم نمیاد
ولی از گفته های سینه به سینه
احساس میکنم این اتفاقات خیلی شبیه تاریخ های قدیمی شده
امیدوارم تاریخ تکرار نشه
امیدوارم مردم دوباره خیال یه انقلاب دیگه به سرشون نزنه
...
اما تجربه کردم
دولت هایی که با دانشگاه و دانشجو روبرو میشن و سرکوبشون میکنن
زیاد دوام نمیارن
به سادگی
عمرشون به پایان میرسه
...

Sunday, October 28, 2007

حتی ماجرای خودکشی شدن یک دانشجوی پزشکی در همدان هم دروغ است.
چون در ایران روزه خواری جرم نیست.
چون در ایران قدم زدن دختر و پسر جوان جرم نیست.
چون در ایران به این راحتی ها کسی را دستگیر نمیکنند.
چون در ایران لازم نیست 48 ساعت بدون حق تماس در بازداشت ماند و بدون اخذ رشوه و خیلی سریع آدمها از بازداشت بیرون میایند.
چون در ایران نیروی انتظامی یک نیروی بسیار منظم و قانونمند است.
چون یک دانشجو در ایران از شان و احترام خاصی برخوردار است.
نه.
باور نمی کنم.
مگه بودجهء مملکتی چه اهمیتی داره؟


پانویس: بودجه مملکتی که به هر حال قراره حیف و میل بشه. چه در هزار صفحه به صورت برنامه ریزی شده و ردیف بندی شده، چه در پنجاه صفحه و بصورت هردنبیل.

Saturday, October 27, 2007

گاهی خیلی خدا رو شکر میکنم
که این حرفش رو درک کردم و لااقل در بخش بزرگی از زندگیم
یاد گرفتم که باید تمرین کنم
که به هیچ چیز این دنیا نباید دل بست
...
هیچ چیز

و من چقدر ثروتمندم
که خدا من را میان این همه هیچ چیزها
فراموش نکرد
و من گم نشدم
...

خدایا
مبادا یک لحظه دستم را رها کنی؟

Thursday, October 18, 2007

جناب آقای بوش؟
چرا آنها که نباید به سلاح اتمی دسترسی داشته باشند؟
چرا صداقت ندارید؟
چرا اعلام نمیکنید که آنها خود نمایندگان شما هستند برای به فقر و فلاکت کشیدن مردم؟
جناب آقای بوش؟
مگر شما خودتان پیام آور فقر و فلاکت و نا امنی نیستید؟
چرا پس اینقدر با جایگزین های خودتان در این کشور مظلوم دشمنی میکنید؟
مگر نه اینست که اینها خودشان تمام نیازهای شما برای جنگ آفرینی و مخاصمت و کشتار و دیکتاتورگرایی تامین میکنند؟

Tuesday, October 16, 2007

بوی پا میاد


... پوتین اومده ایران.

اومده یه کم دریا بگیره
یه کم اتم بده

چه معاملهء خوبی!

Monday, October 15, 2007

روزهای زیادی دلم برای نوشتن تنگ شده است
گرچه هنوز هم اصرار دارم که در پرشین بلاگ بنویسم. اما خوب به مرحمت فیلترهای شرکت دسترسی به هیچ سایتی ندارم.
حق خودشون میدونن که دسترسی به اینترنت رو به شکلی برات آماده کنن که فقط برای شرکت کار کنی.
با این همه بازهم گاهی دلم برای نوشتن تنگ میشود
...

گاهی هم سیاسی مینویسم. خوب خبرها زیاد است. خرابکاری ها هم زیاد است. پروژه ملی «ایران را ویران کنیم» با جدیت هر چه تمام تر پیگیری میشود.
گاهی دلم تنگ میشود و از دل مینویسم. تو خود میدانی که برای خرابی های بدنهء سد روحم هزار تا پطرس فداکار هم گاهی کم میاد.

اما گاهی دلم میخواست بیشتر بی پروا بنویسم. بی پروا از هر چه سرزنش و هرچه تفکر.
اما امان از آن آخرین لحظه
...

تصمیم دارم یک داستان بنویسم.
تا ببینیم چه شود

Monday, October 08, 2007

(1)
- خیلی تنها شدم!
+ از کی تا حالا؟
- از وقتی ایرانسل خریدم. نه آنتن میده و نه مسیج میفرسته. دوستام همه ترکم کردن.

...

(2)
مدتی قبل:
ب- مرگ بر آمریکای غاصب، دروغگو، فاسد، شیطان بزرگ، متجاوز، ...
...

مدتی بعد:
الف- آقای دیکتاتور کوتولهء سنگدل!
ب- این فحاشی شما نشانهء ضعف و شکست شماست. من به پیروزی خودم میبالم!!!


و صد البته مدتی بعدتر:
ب- آقای بوش! اگه جرات داری بیا دانشگاه ما تا بهت حالی کنیم دنیا دست کیه!
الف- شوخی نکن بابا!

(3)
آمار بیکاری 13 درصد کاهش داشته. (در بهار این آمار 21/8 اعلام شده بود).
آمار مصرف سوخت در کشور 20 درصد کاهش داشته.

اگه گفتین چه جوری؟

طبق آمار درآمد نفتی ایران حدود 200درصد افزایش یافته است.
طبق آمار نقدینگی کشور بیش از صد درصد رشت داشته است.
طبق آمار تورم در کشور 2 تا 4 درصد افزایش داشته.
طبق آمار واردات کشور 13 درصد رشد داشته.
طبق آمار صادرات کشور 26 درصد کاهش داشته.
طبق آمار تراز بازرگانی کشور 41 درصد افت کرده.
طبق آمار سپرده های خارجی کشور بیش از صد درصد رشد داشته است.
طبق آمار بیش از 95 درصد بازنشستگان کشور زیر خط فقر قرار دارند.
طبق آمار ترافیک در کشور 20 الی 50 درصد افزایش داشته.
طبق آمار دستگیری افراد به جرهایی مانند شرارت، اعتیاد و قاچاق افزایش یافته است.
طبق آمار دو بیماری رایج کشور سکته قلبی و افسردگی شدید است.
طبق آمار، واردات بی رویه شکر تا دو برابر نیاز کشور ...
طبق آمار میانگین سنی جمعیت کشور از 24 به 28 سال افزایش یافت.
طبق آمار معیار امید به زندگی در ایران از 68 به 65 سال کاهش یافت.
طبق آمار بیشترین مرگ و میر در ایران بر اثر تصادفات جاده ای است.
طبق آمار میزان سلاح های کشف شدهء غیرقانونی در کشور بیش از صد درصد رشد داشته است.
طبق آمار بیشترین مشکل کودکان ایران «زنای با محارم» است.
طبق آمار روند گسترش بیماری ایدز شتاب سرسام آوری گرفته است.
طبق آمار در یک ماه اجرای طرح امنیت اجتماعی نزدیک به یک میلیون زن ارشاد شدند.
طبق آمار حدود 40 درصد قتل های کشور «قتل های خانوادگی» هستند.
طبق آمار طی یکسال گذشته تعداد طلاق های ثبت شده 12 درصد رشد داشته.
طبق آمار طی یکسال گذشته تعداد ازدواج های ثبت شده 22 درصد کاهش داشته.
طبق آمار وزارت کشور 120 تا 150 هزار مسئول دولتی برای شرکت در انتخابات مجلس استعفا داده اند.

...
خسته شدم.
خودتون توی گوگل یه جستجو به دنبال کلمهء «آمار» بزنین...