بالاخره صدای مرگ بر موسوی هم بلند شد و جناب رئیس بین خبرهای اختراع موشک آمریکا کش و بزغاله مصنوعی خودش رو ناپدید می کنه تا یه وقت محبوبیتش تحت تاثیر قرار نگیره.
یه ضرب المثلی هست که میگه یادت نره وقتی عفت کلام از بین بره خودت هم بی نصیب نمی مونی.
حالا حکایت جناب رئیسه که فکر میکنه آینده ای غیر از آقای موسوی در انتظارشه. جناب رئیس، یادت نره که این به به و چه چه ها و این قربانت گردم و فدایت شوم ها فقط تا وقتی است که سوار بر اسب باشی. هنوز پای دومت از اسب جدا نشده می شوی خاتمی.
پراکنش کلماتی چند از دهانی نامعین. کشکولی بدون کشک و کول. سازمانی بی سر و ته ولی منظم تر از تمام حکومتهای ایرانی بعد از فروپاشی کمونیستم
Monday, March 14, 2011
Saturday, February 26, 2011
خبر
نمی دانم دیگر چه آدرسی در این تر نت باقی مانده باشد که به این صفحهء لعنتی پیوندها وصل نشده باشد. حتی گوگل ریدر هم بسته شده. مهم نیست. دیگر خبرها اصلاً جذابیتی ندارند. بر حسب اتفاق یک صحنه از تلویزیون ایران را دیدم که پلاکارد «مرگ بر موسوی» را نشان می داد و چقدر هم جانبداری می کرد.
با خودم گفتم این همان آقای موسوی است که سالهای جنگ و بعد از جنگ چقدر محبوب القلوب بود و چقدر همه قبولش داشتند و با آن روزهای سرد و تاریک جنگ و آنهمه تجربهء مدیریت در یک بحران جدی، این سرنوشتش شد. کاش آقای احمدی نژاد این تصاویر را ببیند و آیندهء خودش را بداند.
به جمهوری اسلامی ایران خوش آمدید. جایی که حتی اگر خدمت کرده باشید، متهمید و تکفیر خواهید شد. دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد.
با خودم گفتم این همان آقای موسوی است که سالهای جنگ و بعد از جنگ چقدر محبوب القلوب بود و چقدر همه قبولش داشتند و با آن روزهای سرد و تاریک جنگ و آنهمه تجربهء مدیریت در یک بحران جدی، این سرنوشتش شد. کاش آقای احمدی نژاد این تصاویر را ببیند و آیندهء خودش را بداند.
به جمهوری اسلامی ایران خوش آمدید. جایی که حتی اگر خدمت کرده باشید، متهمید و تکفیر خواهید شد. دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد.
Subscribe to:
Posts (Atom)