Sunday, June 29, 2008

رسم جدیدی را در شرکت راه انداخته ایم به نام «مراسم میگساری». به این ترتیب که هر روز یکی از همکاران یک بطری دلستر خانواده می خرد و در فریزر می گذارد. یکی دو ساعت بعد از نهار که همه از گرما و خستگی گیج و منگ شده اند، نفری یک استکان دلستر تگری نصیب می برند. خواب از سر همه میپرد، کارها سرعت می گیرد و برای روحیهء همکاران هم خیلی خوب است. احساس می کنم خیلی جمع مان به هم نزدیک شده.

توصیه می کنم شما هم به جمع میگساران بپیوندید! نیم درصد الکل قندی موجود در دلستر توسط مراجع حلال شمرده شده است و به خوبی شما را از خواب آلودگی می رهاند. دوستانی که از کار حلال خوششان نمی آید هم می توانند می توانند یک قاشق عرق نعنا در آن اضافه کنند و حظ کافی ببرند.
نماینده مردم بهار و کبودرآهنگ خطاب به آمریکا و کشورهای غربی گفت: ایران نه افغانستان است و نه عراق، بلكه ایران كشوری است با محوریت ولایت مطلقه فقیه كه 70 میلیون فدایی دارد.

قربون شکل ماهت برم که همه رو با هم حساب کرده. من نمی دونم پس این همه اراذل و اوباش و خودفروخته ها و دانشجویان تهی مغز و اینا کجای این آمار قرار دارن؟

Wednesday, June 25, 2008

معاون رئيس جمهور در امور اجرايي با اشاره به اينكه حماسه سوم تير انتخابي عدالت خواهانه و پاياني بر اعتقاد به مديريت هاي اشرافي، خود شيفته و بريده از مردم در عرصه هاي اجرايي و سياسي كشور بوده است، گفت: مردم در اين انتخاب به نوعي بر مديريت هاي لجام گسيخته و مبتني بر خودخواهي و شعاري در دستگاه هاي اجرايي، خط بطلان كشيدند. (نقل از وب سایت ریاست جمهوری)

جناب آقای معاون رئیس جمهور:
با توجه به سابقهء سه سالهء دولت عزیز، در عظیم شمردن مدیریت اجتماعی افسار گسیخته به نام دولت، و «ایجاد» بحران هایی منحصر به فرد توسط سازمانهایی که تحت مدیریت و تسلط خود شما بوده اند، لازم است از شما بپرسم منظورتان از این مفاهیم چیست؟

1- مدیریت های اشرافی؟
آیا باید انتصاب یکی از مدیران سایپا را از این موضوع جدا دانست؟

2- خود شیفته؟
شما چطور انتخاب خودتان را یک حماسه می دانید؟ این نمونهء خودشیفتگی نیست؟

3- بریده از مردم؟
خیلی راه دور نروید! مصاحبه دیشب یا پریشب رئیس جمهور و نظراتشان در مورد گرانی شکر، برنج، گوجه فرنگی و... را چگونه ارزیابی می کنید؟

4- مدیریت های لجام گسیخته؟
به نظر شما کشمکش های رئیس جمهور و مدیریت بانکها، تولید فرمایشی نرخ سود بانکی، ساعت کاری بانکها، تعطیلات غیرمترقبه و... را میتوان یک مدیریت منسجم و صحیح خطاب کرد؟

5- مبتنی بر خودخواهی؟
ببینم اون قضیهء تغییر ساعت مملکت رو یادتونه؟ یا اینکه توی هر مجمع و مجلس جهانی، به جای نمایندگان کشور، دائم شخص رئیس جمهور رو ببینیم که چون به هیچکدوم از منتصبینشان اعتماد ندارند، شخصاً برای سخنرانی و مذاکره تشریف می برن؟ اگر این قضیه بی اعتمادی نباشد، خودنمایی نیست؟ شما در این زمینه بازنده اید. مصاحبه های رئیس جمهور و دلایل ایشان برای عزل چند وزیر کابینه هم نشانهء دیگری از همین خودخواهی هاست...

6- شعاری...
«ما می توانیم!»
مثال: درآمد نفت دو برابر شد، تورم منفجر شد، بیکاری بیداد کرد، روزنامه های تعطیل شدند، گشت ارشاد تا دوبرابر ظرفیت فعلی تقویت شد، همه مدیران قبلی مملکت اعم از خاتمی و رفسنجانی و خامنه ای به لجن کشیده شدند و متهم به انواع سوء استفاده... باز هم بگم؟

جناب «معاون رئیس جمهور در امور اجرایی»... سخنان انقلابی گری و حماسه سرایی هم نوعی تفکر نیاز دارد که متاسفانه در شما نمی یابمش! دشمن تراشی و ترسیم جبهه های موهومی و تحریک مشاعر عمومی هم برای خودش آداب و رسومی دارد که شما آن را یاد نگرفته اید! آنچه در سخنان شما می بینم صرفاً کپی برداری ناشیانه ای از دیالوگهای گویندگان تلویزیونی دهه شصت در اوج بحران جنگ و بعضی شعرسرایان اوائل انقلاب است که تازه عرقشان از تغییر حکومت درآمده بود و چون از زور هیجان نمی دانستند چه باید بکنند، لگد به گور شاه مرده می زدند.

جناب «معاون رئیس جمهور در امور اجرایی» شما را به خدا قسم می دهم: «دست از این مملکت بردارید! سوار بر اسب مست رم کردهء مدیریت افسار گسیخته روی زمین کشیده می شوید و نمی دانید. دور نیست که مغز شما زیر سم همین اسب متلاشی شود. لااقل کمی تفکر در کار خود کنید و از سرودن شاهنامهء احمدی نژاد سودی نیز برای این مملکت متصور شوید!»

Monday, June 23, 2008

دستگاهی که مصرف سوخت را کم نمی کند

لابد شما هم اسم دستگاه هایی که به کاهش مصرف سوخت کمک می کنند را شنیده اید. یکی از پرتبلیغ ترین این دستگاه ها، وسیله ای است که به صورت یک مگنت (آهنربا) بسیار قوی بوده و به دور لولهء ورودی سوخت بنزین بسته می شود. گزارشی از EPA خواندم که این وسیله را بصورت علمی آزمایش کرده است. نتیجه آزمایش این بود که این وسیله نه تنها در مصرف سوخت تاثیری ندارد، بلکه مقداری نیز به مواد آلایندهء خروجی موتور می افزاید. اصل گزارش را در اینجا بخوانید:

Saturday, June 14, 2008

اندر پیروزی ایران در لبنان و چند خبر بی اهمیت دیگر

تک مضراب در سخنان رئیس جمهور!

دكتر احمدي نژاد در جمع خانواده شهدا و ايثارگران:
مسئولي كه داراي روحيه ايثارگري نباشد از دولت نيست

تک مضراب: پس دولت ما کجاست؟

رئيس‌جمهور:
علما پرچمداران ترويج فرهنگ اسلامي در جامعه هستند

تک مضراب: فرار مغزها هم جزو فرهنگ اسلامی است؟

در گفت و گوي تلفني دكتر احمدي نژاد و مورالس مطرح شد:
تاكيد ايران و بوليوي بر گسترش همه جانبه روابط

تک مضراب: از طریق تاسیس کارخانه ایران خودرو و فروش سمند به نصف قیمت.

رئيس‌جمهور در پيامي به ششمين همايش ادبي سوختگان وصال شلمچه :
شلمچه سند پيروزي خون بر شمشير است

تک مضراب: جناب رئیس جمهور؟ عده ای هم از آن مهلکه زنده برگشتند. حالا کجا هستند؟

رئيس‌جمهور در گفتگوي تلفني با رييس مجلس لبنان:
پيروزي هديه ويژه خداوند به ملت لبنان است

تک مضراب: و البته ج.ا.ا. هم هدایای ناقابل دیگری خدمتتان فرستاده که ایشالا دخترای خوشگل لبنانی کمال استفاده را از آن خواهند فرمود.

رييس جمهور در ديدار رييس دفتر سياسي جنبش حماس:
صهيونيست ها روحيه خود را به طور كامل از دست داده اند

تک مضراب: و الان در کمال بی روحیگی نود و نه درصد فلسطین را تصاحب نموده اند، فلسطینیان را قتل عام می کنند و جامعه جهانی را تره هم حساب نمی کنند.

در گفتگوی تلفنی با سید حسن نصرالله انجام شد
تبریک رییس جمهوری اسلامی ایران به مناسبت پیروزی ارزشمند ملت لبنان

تک مضراب: ماشالا این رئیس جمهورمون چقدر فک و فامیل داره تو لبنان!


در گفتگوی تلفنی با میشل سلیمان
دکتر احمدی نژاد انتخاب رییس جمهور لبنان را تبریک گفت

تک مضراب: عرض نکردم!

دكتر احمدي‌نژاد در جمع خبرنگاران اعلام كرد:
پرونده هاي مفاسد اقتصادي كميسيون اصل 90 در دستور كار جلسه سران قوا

تک مضراب: و البته کسانی که به لبنان خیانت کرده باشند در صدر لیست مجازات قرار خواهند گرفت!

رییس جمهور در نشستی با خبرنگاران داخلی و خارجی:
دوران حاکمیت صهيونيست ها بر سياست و فرهنگ جهان به پايان رسيده است

تک مضراب: مگه تا حالا حاکم بوده اند؟ نکنه ما هم تا الان تحت سلطه ایشان بوده ایم؟ شما چطور جناب رئیس؟ نکنه ما از این جهان نیستیم؟

Wednesday, June 11, 2008

131

شخصی به پستخانه رفت و در کمال تعجب مردی میانسال و کچل را دید که در حال چسباندن تمبرهای قلب دار روی تعداد بسیار زیادی کارت تبریک ولنتاین است. همانطور که با تعجب تماشا می کرد دید که مرد بعد از تمبر زدن، شیشهء عطری هم از جیبش بیرون آورد و همهء کارتها را معطر کرد.

کنجکاوی مرد کاملاً لبریز شده بود. این بود که رفت و از مرد پرسید که علت این همه کارت چیست. مرد برای اون توضیح داد: دارم 1000 تا کارت ولنتاین برای مردم می فرستم و روشون امضا کنم «اگه گفتی اسمم چیه؟»

 

و مرد دوباره پرسید که اصلاً علت اینکار چیست؟ و مرد جواب داد: من یک وکیل متخصص طلاق هستم.

Tuesday, June 10, 2008

به دو خبر جالب در خبرگذاری غذا (فودنا) برخوردم. یکی ممنوع شدن مصرف قند در ادارات دولتی و توصیه به استفاده از خرما به جای قند. و خبر دیگری درباره خروج خرما از سبد حمایتی خرید تضمینی دولت.

خودکفایی یا خود کم آیی؟

میگم یادتونه پارسال یه جشن گرفتیم به نام جشن خودکفایی در تولید گندم؟

حالا با این خبر حال کنین
وزير بازرگاني گفت: با ملاحظه ضرورت حفظ ذخاير استراتژيك گندم در پايان سال حداقل ميزان ضروري براي واردات گندم پنج ميليون تن خواهد بود

منبع: http://www.foodna.ir/8360.html

Monday, June 02, 2008

قطار هوایی

یادمه. کاملاً واضح و روشن یادمه.

با حمید و آبرام به هزار دوز و کلک وقت ملاقات گرفتیم و رفتیم دیدن محسن هاشمی، مدیر عامل مترو. با طرحمان خیلی جدی مخالف بود. البته استدلالهایش را من قبول نداشتم. به خنده بهش گفتم شما به ما ثابت کردین متروی نفر کیلومتری 50 میلیون دلار خیلی ارزان تر از منوریل نفرکیلومتر 11 میلیون دلاره!
با همان استحکامی که داشت گفت شرکت مترو اگه بتونه بودجه دریافت کنه بهتره که اول طرحهای نیمه تمام خودشو تموم کنه. توی دلم باهاش موافق بودم. از سالها قبل خبر داشتم که مترو اصولاً از بودجه خیلی بدشانسی آورده و با دوز و کلکهای جانبی داره کارشو پیش می بره.
گفت شهردار خودش شخصاً داره روی همین قطار هوایی کار میکنه. رفته و چندتا از دانشجوهای خودشو آورده و با هم یه شرکت زدن و دارن مطالعاتشو انجام میدن.
کتابچه های گزارشات ارزیابی اقتصادی و فنی قطار هوایی رو که نشونمون داد مخم سوت کشید. شهرداری رفته بود ضعیف ترین و بی اعتبارترین تکنولوژی دنیا رو آورده بود بعنوان پیشنهاد فنی. اونم از یه شرکت ناشناس توی مالزی! از خودم خجالت کشیدم. با مذاکره فنی که انجام داده بودم خفن ترین کنسرسیوم راه آهن اروپا رو متقاعد کرده بودم که خودشون بیان روی این کار سرمایه گذاری کنن. اونهم برای ساخت سریعترین و ایمن ترین واگنها! هاشمی به این پیشنهادمون هم خندید. گفت به نفع خودتونه که پیشنهادتونو بذارین تو کشو. ما الان بهترین خریدها رو داریم از چین میکنیم! و باز مثال زد اروپاییها واگن قطارو میدن دونه ای هشتصدهزار دلار ولی ما از چین میخریم ششصد هزار دلار! البته بعداً توی کارگاههای تعمیرات مترو دقیقاً فهمیدم این دویست هزار دلار چه فرقی داره. واگنهای چینی به حدی از نظر کیفیت پایین هستن که از اون به بعد ترجیح دادم هیچوقت سوار مترو نشم. با خودم فکر کردم این از چینی ها، اگه مالزیایی ها هم همینجوری کار کنن که دیگه هوچ! قطارهوایی چرخ لاستیکی؟ لابد یه روز در میون باید پنچری چرخاشونو بگیرن یا اینکه چی؟
پیشنهاد داد که ما رو معرفی کنه به شهردار. شاید اونجا یه چیزی دندونمونو بگیره. آبرام قبول نکرد. بعداً گفت که این پیشنهادشو بیشتر یه تهدید می دونسته. بجاش پیشنهادات دیگه ای داد و گفت که حاضره تمام واگن ها رو مجهز به سیستمهای الکترونیک کنه که واگنها به حداقل استاندارد ایمنی برسن. مهندسای مترو جداً از ایمنی قطارهای چینی وحشت داشتن. بعلاوه موتورهای عتیقه محرک واگنها دائماً خراب میشدن و هزینه تعمیراتشون کم کم داشت کمرشکن میشد. راستش وقتی جعبه کنترل زیر واگن را باز کردند مو به تنم راست شد. چینی ها مدارات قدرت واگنها رو به روشهای قرن هیجدهم مونتاژ کرده بودن! یه خطای کوچیک در مدار جریان 750 ولت دی سی رو وصل می کرد به کل بدنهء قطار و شما می تونستین بزرگترین تاکسیدرمی جهان رو در ایستگاه بعدی تماشا کنین! بعدها در بازدید از سیستمهای قدرت شبکهء مترو نیز همین صحنه ها را مشاهده کردم.
اون موقع پرونده اتمی ایران به شورای امنیت نرفته بود و آبرام معتقد بود که مترو بخاطر معاملات سیاسی ناچاره از چین خرید کنه. وگرنه دویست هزار دلار چیزی نیست که یه واگن چینی جیزقیل مشنگ رو به واگنهای آلستوم ارجحیت داده باشه. قیمت این واگن های چینی اگه تو ایران ساخته بشه صدهزار دلار هم نمیشه.
عجالتاً از این ملاقات که هیچ چیز عاید شرکت ما نشد. فقط درس گرفتیم که ما چون توی باند نیستیم، سهمی نداریم.

این روزها خبر از نامهء آقای قالیباف میخواندم که گزارش داده بود از میلیاردها ریالی که در دورهء شهردار قبلی خرج پروژه ای شده بود که امکان پذیری آن هنوز اثبات نشده بود!

جداً تبریک میگم آقای رئیس جمهور!