Wednesday, October 08, 2008

روزانه

1

دیشب در جلسه ای حضور داشتم در خدمت یکی از دوستان سردار-دکتر-حاج آقا
که متوجه شدیم دقیقاً یک تعریف دولتی از شجاعت و صداقت یک سردار، دانش و تسلط یک دکتر و تقوای یک حاج آقا چه شکلی است.

بیرون که آمدیم ناخودآگاه به رئیسم که همراهش بودم گفتم: بیخود نیست که مملکتمون این وضعه وقتی سرنوشت کشورمون دست چنین آدمهائیه!

***
2

آقای رئیس فرمودن افزایش قیمتها شیب منفی پیدا کرده.
جهت اطلاع اونهایی که میخواهند بدانند این جمله یعنی چه، عرض می کنم در تعریف ریاضی این جمله یعنی اگر تا قبل از این قیمتها هر هفته ده درصد افزایش پیدا می کرد، حالا قیمتها با آن سرعت رشد نمی کند و هر هفته فقط نه و نیم درصد افزایش پیدا می کند.

خوشحال باشید!

***
3

مقاله ای که نوشته بودم روز به روز دردسرش بیشتر میشه. رسماً یکی از پروژه ها رو متوقف کردن. توقف پروژه خیلی به ضررشونه. ایمیل زدن و گفتن حاضرن ضرر توقف پروژه رو تحمل کنن اما حضور من در پروژه رو نه. بنده خداها خبر ندارن که کل اطلاعات پروژه رو من دارم تولید میکنم. اگه من نباشم پروژه تعطیل میشه یا لااقل هزینه صد میلیون تومنی پروژه براشون حداقل پنج برابر آب میخوره.

نمی خوام تهمت بزنم. اما بدجوری شک دارم بهشون. یه زد و بندهایی هست به نظرم. بودجه پروژه رو توی گزارش به وزارت خانه حدود دو میلیارد اعلام کردن. حالا برای بیست میلیون خرج کردن شش ماهه دارن صخره نوردی میکنن. وقتی صورتحساب می نوشتم به خودم گفتم این پولها از بیت الماله حلال و حرومش مهمه. سود پروژه رو خیلی روشن توی صورتحساب نوشتم. اولین کاری که کردن سود پروژه رو خط زدن. بعد هم 19 میلیون خرید تجهیزات رو خط زدن و گفتن کلش 4 میلیون بیشتر نمیدن!!! حالا هم که به کلی پروژه رو تعطیل کردن و شبانه رفتن با رفقای خودشون قرارداد نوشتن.

دستشون درد نکنه

No comments: